علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

شیرین بلا

حالاکه سرما خوردی

وقتی مریض هستی دنیا برام تیره وتاره این کلاه خوشگل و با جورابای ناز نازی پاپیون دار مینو جون  برات بافته هر چند که از کلاه سر کردن خیلی بدت می یاد زود خوب شو عزیزم ...
11 اسفند 1390

طفل شیرخواره

تقدیم دوست کردم، هفتاد ماهپاره تنها به روی دستم، مانده است، یک ستاره با دست‌های بسته، خوانَد قنوت ایثار با چشم نیم بازش، بر من کند نظاره   شیران کارزارم، رفتند از کنارم باشد همه سپاهم این طفل شیرخواره نه اشک تا بگرید، نه شیر تا بنوشد نه نور یک نگاهش، نه تاب یک اشاره دوش از عطش نخفته، با دوست راز گفته ...
11 آذر 1390

چشمه شوق

من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی شعر چشمان تو را می خوانم   چشم تو چشمه شوق چشم تو ژرفترین راز وجود   ...
26 آبان 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شیرین بلا می باشد